به نام خدا ...
سلام به عشق عزیزم ... به میلاد خوبم ...
میلادم امروز حالم بهتر بود ... از صبح که باهات حرف زدم خوب بودم ... اما از عصر دوباره ریختم بهم ... خیلی منتظر تلفنت شدم اما نزدی ... دارم از دلتنگی خفه میشم عمرمن ...
میلاده من ... نفسم کاش پیشم بودی ... خیلی میخوامت و به وجودت نیاز دارم ...
امروز عصر ابجی با ابجی رفتم وسیله خیاطی بخرم باز ... گفتم توام زنگ میزنی و کلی راحت باهات حرف میزنم اما نشد ... خیلی دلم گرفته ... عشقمو میخوام ...
مامان و محمد به سلامتی فردا میرن خونه مامان بزرگ ... خیلی خوشحالم که من نمیرم و اصراری هم نکردن به هوای کارای خیاطیم ... میدونی که چقدر از اونجا بیزارم و عذاب میکشم ... اونجا که میرم واقعا تنهام ... نه کسی همسنم هست ... نه سرگرمی ... خیلی سختمه و زجر اوره ... انشالله به سلامتی برن و بیان ... کلی ذوقیدم گفتم یه هفته تنهایی نفس می کشم .. بابا هم که دیر وقت می یاد از صبح تا شب ازادم ... اما خوب نشد ابجی رو مامان گفته بیاد پیشمون ... اینم امروز اومد تا اخر هفته دیگه هم هست ... اوففففف ... اما بازم یه خوبی داره و واونم اینه که هر چقدر بخوام پای نت می شینم کسی کاریم نداره ... البته خیاطی هام رو باید تموم کنم صد در صد وقتم هم خیلی کمه ... هیچ کدوم از لباسامو هنوز ندوختم ... واویلااااا ... حالشونو اصلا ندارم اما مجبورم ...
زندگی من خیلی بدجوری دلتنگتم ... نمیدونم چی کار کنم ... به کی بگم ... کجا برم ... راست از شنبه تا دوشنبه رو بگو چطوری طاقت بیارم ؟؟؟ میمیرم من میلادم ... خیلی سخته !!! سه روز ازت بی خبرباشم ... وای خدااااااااااا صبرم بده ...
انشالله سالم و سلامت زودی برگردی و این سربازی لعنتی تموم شه ... بدم می یاد از این دوران ...
وای میلادم میدونی چقدر دوست دارم ؟ میدونی چقدر عاشقتم ؟ میدونی چقدر میخوامت ؟ میدونی چقدر دیوونتم ؟ میدونی ؟
میلادم انقدر عاشقتم که اگه زمین ورق کاغذ بشه و دریاها مرکب بشن و درخت ها قلم بازم برای نوشتن عشق من نسبت به تو کم هستن ...
میلادم ... نفسیه من ... دوستت دارم ...
عاشقـــــــــــــــــــــتــــــــــــــــــــــــــــــم...
تا نفسام بالا می یاد کنارتم...
دلبره من چشم به راهتم تا سالم وسلامت به امید خدا بیای و منو برای همیشه با خودت بری خونه خودمون ...
بوس بوس بوس
بغل بغل بغل
::-::-::-::-::-::
سلام صبا جان
امیدوارم عشقت رو همیشه دوست بداری، امیدوارم هر وقت که اراده کنی ، دستاشو بگیری، بغلش کنی و با قلبی آکنده از عشق لبهاتو به لبهاش بسپاری.
««««««««خدایا عشق را از ما میگر»»»»»»»»»
خدایا عشق را از ما مگیر ؛ کندر این خانه ی تحقیر
که باید که مرا سیر کند ، از عشق لبریز....
اگه افتخار بدید و به وبلاگ من هم سری بزنید ، خوشحال میشم.
در پناهش تا ابد، در کنارش تا ابد، با نگاهش تا ابد.......
باید بخوری
کس شر نگو
من که قسمت نشد به عشقم برسم ولی همیشه واسه همه دخترو ٫سرا ارزو میکنم که به خواسته های قشنگشون برسن
واسه تو هم امیوارم هر چه زودتر به میلادت برسی باور کن اینو از ته قلبم گفتم
تصویری که انتخاب کردید خیلی قشنگه فقط یه قایق چوبی دو نفره کم داره نه؟
سلام عسیسم
بابا به خدا عشق کشکه
به خدا دوغه
به خدا بده بده بده بده بد
نکنین نکنین این کارهارو
اما وبلاکت زیبا بود
بوسسسسسسسسسسسسسسسسس
س.منم میلادم شیرازی... وای تو دیگه امیدوارم که به میلادت برسی.ولی میدونم یه روز جدا میشین خوش باشی بای
سلام عزیزم
همه میلادا نامردن..مث دوست من...........
سلام عزیزم من به عشق اعتقادی ندارم...الان عشق معنی نداره...خیلی ها میان ادای عاشقای واقعی رو در میارن...راستش الان دیگه لیلی و مجنون وجود نداره...پسرا ارزش ندارن که بهشون وابسته شیم بعدشم بهم ضربه بخوره میتونیم دوست شیم ولی نباید قلبمونو بهشون بدیم...اینجوری تکه قلبتو میگیره و میره...خیلی راحت...منم دلم پره ولی نمیام تو وب زندگیمو بذارم...ولی امیدوارم از صمیم قلبم میگم که با میلاد باشی و باز هم باهم باشید...هیچوقت از هم جدا نشید چون اینجوری به حرفای من میرسی و من دوست ندارم...فعلا عزیزم